کارکنان قدیمی رادیو تهران(محمد مهاجر)
بچهی اصیل تهرانی
هممحلهای جهان پهلوان تختی بود. البته پیش از آنکه تختی، تختی بشود. بچهی اصیل تهران است؛ از پدر و مادر تهرانی. در خانی آباد به دنیا آمد و بعد به قنات آباد رفت. دههی بیست؛ تهران، محلههای اندکی داشت و ساکنان آن، تهرانیهای اصیل بودند. قدیمیهایی که در عودلاجان و بازار و سنگلج بودند.
محلهها روح تهران بودند. توی همان کوچههای سنگی و خاکی خانی آباد بزرگ شد. محمد مهاجر، تهیه کنندهی نام آشنا، که اکنون بیشتر او را با نمایشهایِ رادیوییِ ماندگاری که تهیه کرده میشناسیم.
محمد مهاجر از خودش میگوید، از زادگاهش و روزهایی که در محلهاش خانی آباد گذرانده.
بشنوید
محمد مهاجر شیفتهی رادیو بود و ورود به دنیای آن را در رویا و خواب میدید. یک اتفاق او را به رادیو ایرانِ آن هنگام کشاند. یک آگهی استخدام و آن گاه خود را در فضای سبز و دلباز رادیو در میدان ارک دید. در حلقه صداهای ماندگار که هرگز تصور نمیکرد در روزگاری در دههی پنجاه با صاحبان آنها رو در رو شود.
بشنوید
رادیو در میدان ارک؛ با درختان کهنسال، که بر میدان سبز و دلباز میدان ارک نگاه داشت. آن زمان بنای امروز دادگستری هنوز جزیی از رادیو بود.
بشنوید
محمد مهاجر با پرویز بهادر، نخستین تجربه رادیوییاش را در کمال ناباوری روی آنتن میشنود. مدیری که از آن جوان تازه راه یافته به رادیو، ستایش میکند.
این باور، مهاجر را به تجربههای گوناگون در تهیه برنامههای رادیویی میکشاند. در طنز، برنامههای زنده، برنامههای خانواده و ...
محمد مهاجر از نخستین تجربههایش میگوید.
بشنوید
زنگ آغاز رادیو را صدای آهگنین و پر طنین جمشید عدیلی زد: این صدای راستین انقلاب ایران است.
در کنار او مانی بود، با صدای مخملیناش که از حرکت پرخروش انقلاب اسلامی میهنمان گفتند. آن سو در اتاق فرمان محمد مهاجر بود. جوان پر شور که راهی جام جم شده بود. استودیویِ پخش رادیو ایران. و جوان کم سن و سال و پرشور و حال، با فرهنگ جولایی که از نوجوانی در اتاق فرمانِ پخش بود.
محمد مهاجر از آن روزها میگوید.
بشنوید
مهاجر بخشی از خاطراتش را در رادیو اندوخته است. خاطراتی شیرین از دوران همکاری با قدیمیهای رادیو. و استادهایی که به خوبی نام آنها را به یاد دارد.
بشنوید
محمد مهاجر رادیو در میدان ارک را مثل خانهی پدر بزرگ میداند. همان بوی آشنا و سرزندهی خانهی پدریاش در خانی آباد و قنات آباد.
همسایهها، از غمها و شادیهای هم خبر دارند. همسایهی شما پاره تن شمایند. این است که هنوز دلبستهی رادیو در میدان ارک است. آن سوتر، رادیو در جام جم را مثل زندگی آپارتمانی میداند. دیوارهای نازکی که همسایهها را از هم دور نگاه میدارد.
محمد مهاجر از رادیو ارک میگوید.
بشنوید
دنیای تصویر
بدون دنیایِ تخیل و تصویر نمیتوان وارد عرصهی هنری در نمایشهای رادیویی شد. این شرط اصلی ورود به این دنیاست.
بشنوید
محمد مهاجر مردی از دنیای تخیل و تصویر است. هنوز دلباختهی تصویر است. اصلاً بچهی تصویر است. در رادیو هم میکوشد این تصویرها را در نمایشهای رادیوییاش تجسم ببخشد.